بسم الله
لَعَمْرُکَ اِنَّهُم لَفی سَکْرَتِهم یَعْمَهون
ای رسول به جان تو سوگند که، آنها در مستی خویش سرگشته بودند۱ آیه ۷۲ سوره حجر
افلاطون سال ها پیش در باب وجود به عالمی با نام « مثل » اعتقاد داشت که اصل و اصالت را با عالمی در غیب می دانست و این دنیا را سایه ، از اصل و حقیقتی در عالم دیگر می دانست .
امروزه رسانه ها ، حرف اول و قدرت ظاهری دوران ما هستند و تقریبا در جهان این صاحبان رسانه اند که افکار جهانی را رهبری می کنند و کسانی که کنترل افکار را به دست داشته باشند کنترل قدرت را در دست خواهند داشت .
این سال ها بویژه این دهه اخیر بشر با مفهوم جدیدی آشنا شده بنام « شبکه » .
شبکه و یا بصورت خاص اینترنت فضایی است متشکل از صدها ملیون رایانه و سرور که با اتصال به هم در خود مفهومی بنام واقعیت مجازی را بوجود آورده اند . واقعیت مجازی همانطور که از نام پارادوکسی آن برمی آید واقعیتی است که واقعی نیست ! فضایی است که که در عین وجود ، وجود ندارد .
سال ها قبل از این دهه که گفتم اینترنت در کشورمان بود ولی بعلت دردسترس نبودن آن با مشکلات امروز روبرو نبودیم حتما می پرسید « چه مشکلاتی ؟! » در ادامه به بررسی آن می پردازیم .
اگر بخواهیم عوامل گسترش اینترنت را بررسی کنیم به فاکتور های فراوانی بر خواهیم خورد ولی چند عامل خودنمایی می کنند یکی افزایش سرعت اینترنت در این سال های اخیر بوده که با هزینه نسبتا اندک قابل در دسترس شد دیگری گسترش رایانه های شخصی و بخصوص گوشی های همراه است که این آخری مریوط به همین شاید ۶ سال گذشته است .
از طرفی ورود ناگهانی (در عرض چند سال ) اینترنت و عدم فرهنگ سازی مناسب توسط نهاد های آموزشی از طرف دیگر دست به دست هم داده اند که فرهنگ استفاده از رایانه و بخصوص بحث ما یعنی اینترنت در جامعه جا نیفتد و امروز از نظر نخبگان دلسوز به معضلی بزرگ تبدیل شود !
کاربر تازه وارد به دنیای مجازی مانند اروپایی است که تازه پا به ساحل هند نام آمریکا گذاشته است وی که با پس پرده سیاست برقراری این شبکه و خطرهای آن آگاه نیست یک دفعه در آماج تارهای اغواکننده وب گیر می افتد ناگهان خود را می بازد و مرز واقعیت و مجاز به طوری اسرار آمیزی برای وی یکی می شود . این کاربر که بدون هیچ هدف و یا حتی قانون کنترل کننده ای وارد این دنیای بزرگتر و قابل دسترس تر قرار گرفته گویی از این جهان به در شده و بهشت را جلوی چشمان خود می بیند ؛ شهر آرمان ها ؛ اینترنت در منظر او آزاد است نه اجباری و نه قانونی برای کنترل آن است ، نه شاهی است و نه محتسبی ، نه قدرتی و نه امپراطوری ، نه تحریمی و نه نسل کشی ، در منظر وی هیچ ردگیری ، پیگیری ، کنترل و سانسوری در این فضا نیست غافل از آنکه این همان مفهوم اغواکننده ای است که از ابتدای ورود وی تا به حالا به وی تزریق شده . وب به تمام معنا در دسترس است هرآنچه که اراده کنی در کسری از ثانیه مهیای توست . علاوه بر محتوا ، افراد نیز در دسترس قرار گرفته اند بدون تعصب های قومی و مذهبی به دور از هرگونه مرزبندی در آزادی مطلق ، انسان ها در کنار هم با هم تعامل دارند . در ظاهر این نما ، همه ی آرمان شهری که روزگاری عده ای دنبال آن دریا ها را می گشتند و بعدها عده ای به دنبال بنای آن بودند و همه هم مایوس شدند ، امروز در شبکه ای که ساخته ذهن ما و حاصل اشتراک ملیون ها عقل ناقص است فراهم شده است به قول شاعر آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم .
این فضا که همه ی نیاز های روحی و روانی کاربر را پاسخ می دهد همان چیزی است که وی سال ها دنبال آن گشته است تمام خلاء های روحی کاربر توسط وب پر می شود و انگار پس از سال ها نیم گمشده خود را یافته است . چنان چنگ در آن می زند که دیگر امید جدایی نیست .
اگر کاربر به عنوان انسان نیازی دارد وب فراهم کننده آن است هرآنچه ذهن سیری ناپذیر انسان آرزو می پنداشته امروز رنگ واقعیت می گیرد ؛ شهرت ، مقام ، منزلت اجتماعی ، تحسین ، شغل ، دوست ، همسر ، شریک و.. هر آنچه نیاز یک انسان قرن ۲۱ است برای وی به ارمغان می آورد . همه چیز هر چه سریع تر سرعت گرفته و کاربر پسند تر می شود اتوبانی تک باند بسوی کمال و پیشرفت ، هر چیزی قبل از آنکه به نهایت آن برسید تکامل یافته و هنوز اندر خم یک کوچه ی آنید . همه چیز رنگی ورای واقعیت دارد . کاربر تازه وارد همانطور که قبلا گفتم مانند مهاجر اروپایی است که پا در وادی ای گذاشته که از نظر او هنوز کشف نشده است وی که محو نگاه است و زیبایی و لذت او را کور کرده است چیزی جز استفاده از تکنولوژی و لذت آن برایش مهم نیست پس دل را به عمق جنگل های تاریک می زند . جهانی آزاد که فکر می کند خود قواعد آن را چیده است حال آنکه تمام گزینه های پیش رو در طول اراده سردم داران این فضاست . مهاجر تازه وراد ما که قانون و هدفی هم ندارد با شجاعت خود و احساس امنیتی که به او خورانده شده پا در راهی که فکر می کند او را به قله کمال می رساند می گذارد غافل از آنکه ار ابتدای ورود در هزارتوی انحطاط پا گذاشته است . هر آنچه در دنیای واقعی ندارد در مجاز به دنبال آن می رود ، از هرچه منع شده حریص تر به دنبال آن می رود . هنگامی که قانونی نباشد نفس انسان اولین قانون خواهد بود طبق باب میل خود عنان اسب تیز روی وب را می راند تا شاید به خواسته های نفس خود برسد و فراتر از سایر مهاجران به قله کمال برسد . ثانیه های عمر وی در جست و جوی گنج مجازی از کفش می رود و وی هنوز در هیبنوتیزم مجاز است هر چه بیشتر می گذرد احتمال احیای وی کمتر است . اگر هم بیدار شود از تداخل و عدم تشخیص واقعیت و مجاز مدت ها رنج می برد .
این تراژدی اغوا که علی رغم ظاهر فریبنده آن که به کمال می نماید ، انسان را به قهقرای ضلالت می برد . در ابتدا که انسان به آن وارد می شود تا مدت ها محو نگاه است محو جست و جو در این جهان بی کران ، محو یافتن ، محو ماجراجویی ، بعد از مدتی که حس ماجراجویی انسان تا حدی ارضا شد حتی اگر فرد بخواهد از این جهان بازگردد نمی تواند . قواعد بازی طوری چیده شده که همواره خود را بسوی خود می خواند نوعی اعتیاد که هم ازدرون شماست و هم مشوق و ساقی بیرونی دارد . هرچه بیشتر در آن دست و پا بزنید مثل باتلاق در آن بیشتر فرو می روید هرچه دوره هیبنوتیزم و خواب اولیه شما بیشتر باشد ، سخت تر از آن جدا خواهید شد . کاربر آنقدر در وب غرق می شود که ناگاه خود را فقط و فقط متصل به یک منبع می بیند و منقطع از همه چیز و همه کس ، چون وب گمشده وی بوده در این جا هم خلاء خانواده و اطرافیان را پر می کند و او در خواب غفلت باقی می ماند و اطرافیان حقیقی وی به خانواه ای مجازی تبدیل می شوند و اطرافیان مجازی به خانواده حقیقی .
با انتشار خبر کشف آرمان شهر و وصف آن در واقعیت ، ناامیدان از زندگی ، حتی فقط برای لحظه ای ماجراجویی هم که شده به دنبال مهاجران اولیه می روند شاید وصف شنیده ها را بینند .
با افزایش فشار های واقعی و سختی های اجتماعی ، در شبکه مجالی می یابند برای لحظه ای آسایش و رفتن به دنبال ماجراجویی و علایق خویش.
کم کم واقعیت ، رنگ مجاز برای آنان به خود می گیرد تا جایی که مرز واقعیت و مجاز ناپدید می شود . همه رفتارهای حقیقی خود را با مجاز هماهنگ و مطابق می کنند بطوریکه لحظات لذت بخش واقعی را تنها به این امید سپری می کنند که آنها را در مجاز به اشتراک بگذارند یا بالعکس در مجاز رفتارهایی می کنند که در واقعیت بازخورد آن را ببینند .
این شبکه اغوا ، همه را به خود جذب می کند آنچنان جذاب است که نسل گذشته نسلی که معمولا با تکنولوژی و اتوماسیون مخالف است را سوی خود می کشاند . هنوز من در شکم که این قدرت جذب این مجاز است که نسل ضد تکنولوژی را به خود کشانده یا فشار جامعه حقیقی که همه مشترک و کاربر وب هستند !
به هر حال بنظر می رسد هردوی آنها در کنار هم – یعنی ماهیت جذاب شبکه مجازی و فشار جامعه ای که همه محو و مهاجر وب شده اند – ساخته و پرداخته یک نهاد فکری است که از خاکستر رسانه های تبلیغاتی قدیمی ، رسانه ای به شدت اغواکننده و جذاب را به دنیا آورد و توسط همان رسانه ها فشار اجتماعی استفاده از آن ها را منتشر می کند بطوریکه امروز این واقعیت به افراد جامعه یا حداقل نسل جوان فهمانده شده که اگر قادر به استفاده از رسانه های مجازی و شبکه وب نیستید شما بی سواد و متحجر هستید و بالعکس کاربران شبکه انسان هایی متفکر و متجدد و روشنفکر هستند و شما از لذت بزرگ و موقعیتی ویژه محروم هستید .
در ابتدا که شما محو رسانه هستید ناخودگاه سلایق و علایق شما را تغییر می دهد و این تغییر آنچنان در لایه های ناپیدای ذهن شما اثر می کند که هیج متوجه آن نمی شوید ولی در ادامه این استراتژی عامدانه ، تغییرات به ذهن خود آگاه شما می رسد و اعتقادات شما تغییر می کند و این پایان مهاجر بی هدف و بی قانون وب است که هم علایق و سلایق او آنچنان که می خواستند شد و از آن مهم تر اعتقادات او را نیز آنچه می خواستند کردند و نه لزوما آنچه خود هستند . پس اینکه « شما دقیقا محو فرهنگ آنان نشدید » نکته مثبت نیست و لزوما شما مهاجر پیروز نیستید بلکه اگر فقط و فقط ، لحظه ای از زمان کمال شما را در این هزارتو گرفته باشند ، این خود پیروزی بزرگ برای آن هاست .
نکته ای که مد نظر است این است که در ورود به این دنیای مجازی حداقل باید دو فاکتور را داشته باشیم ؛ یک هدف است ، که در هر کاری اگر بدون هدف متعالی و مقدس وارد شویم وسیله ما خود هدف را انتخاب می کند و ما قربانی وسیله خواهیم بود . دوم داشتن قانون و اعتقادی تنظیم کننده است که اگر این فاکتور هم نباشد یا فراموش شود در طی مسیر به کورراه ها خواهیم رفت و این نیز خود شروع گمراهی در این هزارتو است .
اما ورای این دو فاکتور چیزی در همین دو خوابیده است و آن ایمان و توکل به رب مهربان است که اگر نباشند معلوم نیست سر از کدام بیابان در می آوریم .
پینوشت
- ۱آیه ۷۲ سوره حجر
دیدگاهتان را بنویسید