دور از هم و بیهم
دور از هم و بیهم نه که زرد باشند، شاداب نباشند، سبز بودند، اولی که کنار هم گذاشتمشان، جدا بودند، دو سبزِ منفک، هرکدام دنیای خودش را داشت، ولی کمکم به هم میل پیدا کردند، همدیگر را نمیدیدند، چشمی نداشتند که ببینند ولی شاخههای مجاورشان به سمت هم حرکت میکرد، نمیدانم چه سری بود که…