روزها فکرمن اینست وهمه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل
خویشتنم
از کجا آمده ام
٬ آمدنم بهر
چه بود
به کجا می روم آخر ٬ ننمایی
وطنم
خنک آن پر پرواز کنم تا بر
دوست
به امید سر
کویش پر و بالی بزنم
نه به خود آمدم اینجا که به خود باز روم
آنکه
آورد مرا باز برد
تا وطنم
”
مولوی”